جغرافیا... | ||
|
جغرافيا در قرون وسطي عصر درخشان جغرافيا در دنياى قديم پس از بطلميوس متوقف گرديد و بهجاى آن دوران گسترش مسيحيت در اروپا آغاز شد و رفته رفته تمدن و علوم آن روزى در تحت تسلط آن درآمد و اين تسلط بهقدرى گسترش يافت که عموم علوم مادى را تحريم نمود و پژوهش در اين راه را گناه کبيره مىشمرد. از اين دوره تا قرن سيزدهم ميلادى هيچگونه کتب جغرافيائى در اروپا در دست نيست بلکه وارث گسترش علوم جغرافيائى مسلمين بودند. پس از فتوحات مسلمين و آشنائى آنها با سرزمينهاى جديد شکل نقشه دنيا در مدت کمى بهکلى دگرگون گشت، بغداد مرکز دادوستد تجارى و علمى و ادبى قرار گرفت، در قرن هفتم ميلادى (اول هجري) اعراب به مراکز علمى اسکندريه دست يافتند و به اقتباس افکار يونانيان در زمينه گوناگون علوم پرداختند. اعراب در جغرافيا پيرو نظريه بطلميوس بودند ولى اطلاعات جديد خود را به اطلاعات جغرافيائى بطلميوس افزودند و نقشههاى صحيحترى نسبت به يونانيان ترسيم کردند. يکى از دلايل گسترش جغرافيا در اين دوره نياز به جمعآورى اطلاعاتى از سرزمينهاى اطراف جهت مقاصد جنگى مسلمين بود که ضمن احوال و بيان عوارض طبيعى به توصيف وضع راهها، بنادر، انواع حرفهها، آداب و رسوم و تاريخ مناطق مختلف مىپرداختند و نقشههائى بدان منضم مىساختند و يک چنين مجموعههائى را ”مسالکالممالک“ (راهها و کشورها) مىناميدند. برخى معتقد هستند که در اين مورد مسلمين از استاد ساسانيان نيز استفاده کردهاند چه اطلاعات جغرافيائى که آنها بهدست مىدهند به حدود قلمرو خلافت محدود نگرديده بلکه اطلاعاتى از چين و هند و جزاير اطراف را نيز دربرمىگيرد. جغرافيدانان اين دوره بيشتر مورخ هم بودهاند و بسيارى از مورخان فصول مهمى در جغرافيا نيز نگاشتهاند، مسلمين براى اينکه با آگاهى به تدوين مسائل جغرافيائى بپردازند و ناشناختههاى جغرفيائى را پژوهش نمايند به ايجاد مدرسه جغرافيائى پرداختند و در آن علوم جغرافيائى را تدريس مىکردند و در همين مدارس بود که جغرافيدانان اسلامى به تدوين جغرافياى انسانى به مفهوم آن روزى پرداختند و در باب آداب معيشت، انواع حرفهها و صنايع و عقايد اقوام مختلف اطلاعات سودمندى جمعآورى و مدون کردند. عصر درخشان جغرافيا در قلمرو مسلمين در قرن سوم هجرى (نهم ميلادي) با ظهور دانشمندانى همانند ”يعقوبي“، ”ابن خردازبه“ و ”ابن فقيه“ آغاز مىگردد. يعقوبى که خود از اهالى اصفهان بود کتابى بهنام ”البلدان“ در جغرافياى عمومى تأليف نمود که مطالب بسيارى از محيط جغرافيائي، اوضاع اقتصادى و زندگى مردم را در آن بيان داشته است. وى از جغرافيدانان و مورخان بزرگ اسلامى است که بهخاطر شهرت کتاب او در جغرافيا او را ”معلم جغرافياى مسلمين“ مىنامند و کتاب او قديمترين کتاب جغرافيا است که از مسلمين در دست است. اين خردازبه صاحب کتاب ”الممالک و الممالک“ جغرافيدان مشهور ايرانى است که در کتاب خود به توصيفى از وضع راهها، فواصل و فرآوردههاى تجارى شهرها و مناطق مىپردازد ولى در شهرت هيچگاه به پاى يعقوبى نمىرسد. سومين جغرافيدان مشهور در قرن سوم هجرى ”ابن فقيه“ همدانى است و کليه مشاهدات جغرافيائى و وضع زندگى مردم را آنطور که معمول زمان بوده بهانضمام طول و عرض جغرافيائى بلاد، در کتاب ”البلدان“ خود جمعآورى نموده است. ”اصطخري“ و ”ابن حوقل“ بزرگترين سياح جغرافيدان قرن چهارم هجرى (دهم ميلادي) در بين مسلمين بودند. اصطخرى که از مردم اصطخر فارس بود داراى کتابى بهنام ”مالکالممالک“ است که از متون مهم جغرفيا در قرن چهارم هجرى است. وى از هند تا مغرب به سفر پرداخته و مشاهدات توصيفى خود را در مفهوم اوضاع طبيعى و اقتصادى بيان داشته و به بيان فاصله بين شهرها و اماکن توجه خاصى داشته است. ”ابن حوقل“ نتيجه مشاهدات جغرافيائى خود را در زمينههاى جغرافياى انسانى در کتاب خود بهنام ”صورةالارض“ تدوين نموده است، وى از علاقهمندان به دانش جغرافيا است ولى گاهى در کتاب خود به بيان مسائل تاريخى نيز مىپردازد و اين روشى است که در آن روزگار معمول بوده است. ”مقدسي“ سياح و جغرافيدان بزرگ ديگر اين عصر است که پس از حدود ۴۰ سال سير و سياحت، در بلاد اسلامى به تدوين کتاب ”احسنالتقاسيم فى معرفةالاقاليم“ پرداخت، وى در کتاب خود به وصف جداگانه هر کشور مىپردازد و زندگى اقتصادى مردم را بههمراه جغرافياى انسانى توصيفى مورد مطالعه قرار مىدهد. ”حدودالعالم منالمشرق و المغرب“ نيز کتاب معروفى است که طبق معمول زمان ابتدا به بيان جغرافياى طبيعى مناطق مختلف پرداخته و سپس به توصيف فعاليتهاى انسانى آن مىپردازد. در قرن پنجم سرآمد دانشمندان نجوم و رياضى و جغرافيا ”ابوريحان بيروني“ از اهالى خوارزم است، وى بيشتر پيرو نظريه مرکز بودن زمين و گردش افلاک به دور آن بود هر چند که از نظريه مخالف آن نيز آگاهى داشت. مشهورترين جغرافيدان و نقشهنگار قرن ششم هجرى ”ادريسي“ از اهالى مراکش است که نوشتههاى جغرافيائى او درباره کشورهاى مسيحى است. در قرن هفتم (قرن ۱۳ ميلادي) ”نجيببکران“ صاحب کتاب ”جهاننامه“ است که به تفضيل جغرافياى طبيعى رنگ نقشهها، تقسيم اقاليم و طول و عرض مناطق مختلف دنياى آن روز را بيان داشته و مسافت بين شهرها را برحسب فرسنگ و ”ماه راه“ و يا ”روز راه“ بهدست مىدهد. ”ياقوت حموي“ يکىديگر از سياحان و جغرافيدانان مشهور اين قرن است که معجمالبلدان آن در فرهنگ جغرافيائى و تاريخ اماکن از شهرت خاصى برخوردار است. در قرن هشتم هجرى (قرن ۱۴ ميلادي) که پايان قرون وسطا است دو جغرافيدان بزرگ در سرزمينهاى اسلامى بهظهور رسيدند. يکى ”ابوالفدا“ صاحب کتاب ”تقويمالبلدان“ است که نامبرده بيشتر به بيان تقسيمبندى اماکن براساس طول و عرض جغرافيائى مىپردازد. وى در کتاب مذکور متذکر مىگردد که طلوع و غروب آفتاب در مشرقزمين زودتر از مغرب انجام مىگيرد. ”حمدالله مستوفى قزويني“ يکى ديگر از مورخين و جغرافيدانان اين قرن است که در ”نزهةالقلوب“ بيشتر توصيف انسانى و شرح فرآوردههاى اقتصادي، در رابطه با محيط طبيعى را مورد مطالعه قرار داده است.
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |